تیر و کمال ( پرتاب دوم )
خدا، به نامش
سلام و درود، در راه خوشنودی خدا رنج کشیدن خوش رنگ است مانند قهوه که تلخ است ولی ما برای هدفی آن را می نوشیم که ارزشی بیشتر از تلخی کامِمان در لحظه را دارد.

شاد تر از پیامبر؟
نگرد نیست. وقتی تمام درجات نیک را از آن خود کرده باشی و تمامی قابلیت های نوعِ انسان را در خوبی شکوفا کرده باشی و به کمال رسانده باشی، تمام وجودت را لذت، ذوق، شوق و لبخند فرا خواهد گرفت. این انسان بزرگوار که انسانی مثل ما بود و در سخت ترین ( سخت تر نیز پیدا نخواهی کرد ) شرایط به این شکوفایی رسید چطور می تواند شاد نباشد؟
اما بسیار رنج کشیدند...
ولی ارزشی برای زندگی داشتند که یک عمر تلخی کام و روزگار برایشان هیچ بود.
اندیشه من به آن تلخی بزرگ و طولانی درگیر نشد، بلکه آن چیزی که ارزش یک عمر را دارد، یاد و دل من را فرا گرفت.
رنج و رنگ
تصمیم خود را گرفتم که قسمتی از آن لذت و شادی را تجربه کنم و هزینه اش مشخص بود، رنج کشیدن. ولی چیزی که مشخص نبود رنگ آن بود...
نخستین کار سخت، انتخاب کردن بود که هر روز ادامه دارد و افت و خیز کردن در اشتباهات انسان را می سازد. رنگ ها بعد از بالا رفتن این پله یکی پس از دیگری نمایان می شد. این پلکان ادامه دارد و این سختی ها در راه خوشنودی خدا، خودآزاری نیست بلکه خوده آزادی است.
هر تلاش برای خ خ، ابتدا یک چالش با خود است و بعد از رد شدن این بخش نیز تمام نمی شود بلکه فشار دیگران آغاز خواهد شد و در این جا است که باره دیگر پایبندی به ارزش و پایداری شما محک می خورد.
چالش هایی مانند:
انجام دادن کار درستی که همه می دانند درست است ولی در کار و انجام، بیخیال آن هستند.
انجام دادن کار دلی و رایگان بدون چشم داشت و توقع.
احترام به همه حقوق مادی و معنوی خود، دیگران و طبیعت.
و...
اما ساده نبود ولی سخت هم نیست.

پرتاب دوم به هدف خورد و سپاس از شما برای پرداختن زمان خود به این نگارش.
پرتاب بعدی در مورد چیست؟
چنان چه سخنی و پیشنهادی در مورد این تیر اندازی دارید، همینجا با من در میان بگذارید که خوشحال می شوم.